۵مهرماه: سونوگرافی ان تی
تنها بهونه برای زنده بودنم ببخشید با پنج روز تاخیر مینویسم این پست رو. امیدوارم توی دلم خوب و سلامت باشی. شنبه که دیدمت حالت شکرخدا خوب بود و کلی برای مامانی دست و پا تکون میدادی و سرت رو تکون میدادی و دکتر هم یکم اذیتت میکرد و به شکمم فشار میاورد و بیشتر تکون میخوردی... تازه مامان تونست مماغ کوشمولوی نازت رو ببینه... ایییی جااااااانممم یادم افتاد باز.. . خداروشکر همه چیزت خوب بود و مامان از نگرانی در اومد و دکترم هم راضی بود از نتیجه و قرار شد ۲۳مهر هم آزمایشات لازم رو انجام بدم و هفته بعدش خدا بخواد بریم برای عمل... نفسم تا اون موقع مواظب خودت باش و از خدا بخواه دل مامان رو باز نسوزونه و ه...